ذهن ما چگونه کار میکند؟
نقش تفکر نقادانه در تصمیمگیری
کانمَن برنده نوبل اقتصاد کتابی نوشت و تحقیق جامعی انجام داد به نام «Think fast and slow» است تفکر کند و سریع؛ خلاصه حرف این کتاب این است که ذهن شما دوتا سیستم دارد، سیستم یک و سیستم دو. مایکل کالِت این عبارت را با عبارت ملموستری بیان میکند؛ میگوید ذهن شما دوتا سیستم دارد، یکی ذهن اتوماتیک و [دیگری] سیستم «Manual»، یا حالا سیستم خودکار و سیستم دستی.
یک مثال برایتان بزنم؛ خلبانی را تصور کنید که «take off » کرده و دارد در ارتفاع پرواز میکند و الان دیگر هواپیما را در حالت خودکار قرار دادهاست، روی حالت «Auto pilot» قرار داده است. خُب طبق تصاویر و فیلمهایی که همه دیدهایم در این حالت خلبان نشسته و دارد چایی میخورد و با دوستش هم صحبت میکند؛ حالا فرض کنید که یک اتفاق ناخوشایندی میافتد مثلاً یکی از موتورهای هواپیما از کار میافتد. این آنجایی است که خلبان وارد میشود هواپیما را از حالت اتوماتیک خارج می کند و می گذارد روی حالت دستی و مدیریت و کنترل هواپیما را خودش در دست میگیرد؛ اینجا دیگر از آن چایی و با آرامش نشستن و … خبری نیست، خلبان همینطور دارد عرق میکند، با مرکز صحبت میکند تا بتواند این هواپیما و سرنشینانش را سالم به مقصد برساند.
ذهن ما تقریباً یک چنین حالتی دارد؛ وقتی روی حالت اتوماتیک است، انرژی کمی مصرف میکند برای همین هم میتواند سریع پاسخ دهد. مثلاً وقتی یک شیشه عسل از بالای یخچال میافتد، این ذهن سیستم یک یا سیستم اتوماتیک مغز شما است که شما سریعاً دستتان را دراز میکنید، واکنش نشان میدهید تا این شیشه عسل روی زمین نیافتد یا اگر کودکی آنجا باشد او را با دستتان از آنجا دور میکنید. اما چالش این است که ما مواقعی به سیستم یک نیاز نداریم اما سیستم یک خودش را به ما تحمیل میکند؛ یعنی ما نیاز داریم مسیر تصمیمگیری و تفکرمان را کُند کنیم اما ذهن ما بهخاطر اینکه دوست دارد کارها را با انرژی کمتری، بهصورت بهینهتری حلوفصل کند خودش را به ما پیشنهاد میکند؛ یعنی درواقع میگوید از سیستم یک استفاده کن. از سیستم یک استفاده کن یعنی از عادت هات استفاده کن، از تجربههای قبلی استفاده کن، از الگوهای پیشساخته استفاده کن، از کاری که بقیه انجام دادهاند تقلید کن، فکر نکن؛ سیستم یک به تو میگوید از مسیرهای تثبیتشده و کانالکشی و سیمکشیهای ذهنت استفاده کن. اما سیستم دو میگوید نه! من باید همه این کانالها را بررسی کنم، سیمکشیها را بررسی کنم، عادتها را بررسی کنم، موقعیت را دوباره بسنجم و بسیار هم سخت و انرژی بَر است.
پس طبیعی است که ما به لحاظ مکانیزمهای ذهنی ذهنمان استقبال نکنند که از سیستم یک به سیستم دو سوئیچ کند و فعالیتهایش را روی سیستم دو انجام بدهد. تمام فرایند تصمیمگیری نقادانه عمل کردن روی سیستم دو است و بنابراین این دوباره یک تأکیدی است که ما وقتی داریم با تصمیمگیری نقادانه کار میکنیم داریم بر خلاف مسیر و عادت ذهنمان حرکت میکنیم. این بهایی است که برای رسیدن به تصمیمات سنجیده و تصمیم نگرفتن از روی عادتها و کلیشههای ذهنی باید بپردازیم و هیچ گریزی هم نداریم.