روایتی از کارگاه مدیریت شیشهای (روش تصمیمگیری خلاق و مشارکتی)
کلاسی دارم با مدیران هنرستانهای اصفهان. با عنوان: مدیریت شیشهای. مدیر برگزاری این برنامه، خانم طحان مدیر کوشا و توانمند هنرستان دخترانه نوایی است.
کلاس، با «بازی آشنایی» شروع شد. در این بازی همه باید خود را به چیزی تشبیه کنند و از وجهشبه آن بگویند. بعد هم آن را نقاشی کنند و روی میز قرار دهند. قدری مقاومت بود اما یخشکن خوبی از کار درآمد! و ما زود با هم صمیمی شدیم… در کلاسمان سه 🌞خانم و دو آچار فرانسه و یک خانم🐍 داشتیم. 🐍 خود را نماد پیگیری معرفی کرد، چون دارکوب را فرد دیگری انتخاب کرده بود. من هم خودم را مثلث🔺 معرفی کردم. گفتم چون تیز است و چند چیز را بهم ارتباط میدهد. زندهباد تیزفکری!
در بخش دوم منبر قرایی رفتم. یک ساعت یکریز حرف زدم. از دو سیستم تفکر کند و تند یا دستی و خودکار گفتم. فرمان دادم که مدیران گرامی! برای ورود به دنیای تفکر باید حساب خودتان را از مغز شریفتان جدا کنید. مغز یک بافت خودگردان زنده است که دوست دارد با انرژی کم و سریع فکر کند. مغز بهشدت مقتصد و اصفهانی است و دوست دارد کارها و مسائلش را بر اساس سیمکشیها و کانالکشیهای قبلیاش پیش برد. برای همین وقتی به حال خودش رهایش میکنید، میرود روی حالت اتوپایلت و خلبان را مرخص میکند! مغز همین است. حتما باید در معرض بادهای شدید قرار بگیرید یا پهپاد دشمن به آن حمله کند تا شما را صدا کند که لطفا مرا روی حالت دستی قرار دهید. تا اینجا درست؟ همه گفتند: بله.
در ادامه توضیح دادم که چرا ما حال فکر کردن، و ایضا قراردادن مغز در حالت دستی نداریم؟ چون کسی به ما مغزرنج نمیدهد؛ چون با تفکر گیجتر و کمکم 🥕تر میشویم! و چون ما اصلا نمیدانیم با کندکردن تفکر در حالت دستی میتوانیم چه شاهکاری جز خاراندن مغزمان انجام دهیم! پس اصلا چه کاری است؟! اینجا بود که مسئول برگزاری دوره نگاه عاقل اندر 🥕ی به من کرد که ببین ما چه کسی را برای تدریس این دوره دعوت کردهایم! 😊
در گام چهارم از شفافسازی مسئله و به عقیده من باشکوهترین دادگاه تفتیش عقاید تاریخ سخن گفتیم و نشان دادیم این کار چه شکنجهی راهگشایی برای رسوایی «تجربههای شخصی مسلمانگاشتهشده» است. پوست از کلهی نوشتههای اولیه در توصیف مسأله اصلی دوره، مسألهای که قرار است در طول دوره روی آن کار کنیم، کندیم.
مدیران حسابی همراه بودند. هفته آینده باید از این شفافسازی به تعریف دقیقی از مسأله برسیم…
مدرس دوره